loading...
تصاویر طنزی جک پیامک خنده سرااا
آرش بازدید : 114 سه شنبه 28 شهریور 1391 نظرات (1)

ما قصد داریم برای بهتر کردن شرایط سایت از جند نویسنده ی فعال استفاده کنیم.

علاقه مندان میتوانند به صورت زیر مارا در بهتر شدن این وبلاگ یاری کنند.

رمز مورد نظر خود و نام خود را به صورت خصوصی برای ما ارسال کنند

                                                                           ممنون آرش مدیر وبلاگ

آرش بازدید : 121 یکشنبه 02 مهر 1391 نظرات (0)

یه رفیق داشتم(فامیلیش آل علی بود ) یادش بخیر کچل بود همیشه با هم شوخی داشتم شدید ,یه بار زد تو سرم یواشکی(گفتم جبران میکنم) ,فرداش دیدم داره میره سمت مدرسه از پشت با سرعت زدم تو گوشش بد صدایی داد ,بعد دیدم یارو که زدم تو گوشش برگشت ... ای وای اشتباهی زدم این اصلا رفیق من نیستتتت ,نمیدونستم چی بگم ,فقط یادمه تا جایی که تونستم فرار کردم :-))



یبار جوونیام فیلم بروسلی رو دیدم که توش نانچیکو میزد از اون سری خیلی با نانچیکو حال کردم.یروز از دم لوازم ورزشی رد میشدم دیدم نانچیکو داره گفتم وقتش شده که بروسلی جدیدی از ایران ظهور کنه !

یدونه خریدم و اومدم خونه یه تمرینی کنم. چرخوندمش و 

دیدم که همه چی سیاه شد !

چشمام و باز کردم دیدم که ۲،۳ ساعت هست که افتادم رو زمین !نگو خورده بود تو سرم بیهوش شده بودم...

اون لحظه خدا رو شکر کردم که به فیلم لینچان و زورو و شمشیر زنی علاقمند نشدم مگه نه گردن خودم و زده بودم ...



جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند "انگری بیرد" بازی میکردم

یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت:

نگاه کن توروخدا 25 سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا

گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه!!!

من :|

انگری بیرد :|



یه شب تو تاریکی سیگار می کشیدم یه جن دیدم

یو هو ریدم تو خودم و گفتم:

بسم الله الرحمن الرحیم....

برگشت گفت :

دیگه گوه هم بخوری فایده نداره

من جن نیستم باباتم...!!!



تو اتوبوس بودیم، یه‌دونه از اين زن چادريا كه فقط دماغشون معلومه به یه دختره گفت:

دختر خانوم موهات معلومه ... این چه وضیعیه ؟

دختره هم برگشت گفت:

موی من هم مثل زبون شما سر جاش بند نمی شه!!!

اتوبوس رفت رو هوا



با دوستم رفتیم بیرون خرید

برگشتنی گوشیشو تو تاکسی جا گذاشت

سریع رفت خونه

منم تماس گرفتم به گوشیش چندبار

یه خانوم برداشت گفت که فردا بیاین فلان جا بگیرید

منم سریع به دوستم اس ام اس دادم که فردا ساعت 8 برو فلکه بگیر!!!



آقا امروز صب با یکی از دوستام میخواستیم بریم جایی باید ساعت 10 اونجا میبودیم من ساعت 9:30 با دوستم قرار داشتم این دوستم واسش خیلی مهم بود که به موقع برسه منم اصلا دلم نمیخواست که به خاطر من بچه دیرش بشه خلاصه من ساعت 9:30 بود تو تاکسی بودم 5 دقیقه ام با محل قرار فاصله داشتم خیابوونم ترافیک بود :|

همینجوری داشتم تو دلم با خدا حرف میزدم که خدایا جون مادرت بدو این ترافیکو باز کن برسم حالا بعدا تلافی میکنی و خدایا با من شوخی نکن و اینا که رسیدم انقد هول شده بودم به آقای راننده گفتم: خدایا پیاده میشم!!! :))))))))))))

من :|

آقای راننده :)

بقیه مسافرا :)

حالا بعد از پیاده شدن من از تاکسی:

من D:

آقای راننده به اتفاق بقیه مسافرا DDDDDDDDDDD:

ینی مغز تک بُعدی!! :)))))))



صبح از شهرستان رسیدم دانشگاه.خیلی هم عجله داشتم که قبل کلاس برم خوابگاه وسایلمو بزارم.سرویس دانشگاه تازه رفته بود تا 10 دقیقه دیگه نمیومد. منم دقیقه ها برام حیاتی بود!یهو دیدم یه ماشینی سرعتش و کم کرد و بوق زد سریع از یه آقاهه که کنارم راه می رفت سبقت گرفتم و دویدم سمت ماشین مث وحشیا در و باز کردم پریدم تو.اون آقاهه هم با مظلومیت تمام بعد از من اومد سوار شد.یه کمی که گذشت دیدم همه هاج و واج نگاه می کنن اما قیافه ها آشناست!تازه دو زاریم افتاد که این ماشین یکی از کارکنانه سلفه می خواسته دوستش و سوار کنه نه من و!تا جلو در خوابگاه رسوندنم بعدش من سینه خیز پیاده شدم اونا ترکیدن!!!!! ظهر از خجالت نمیتونستم برم ناهار!!!!



داشتم واسه بچه ها راجع به یه نفر صحبت میکردم ... 

بین صحبتام یکی ازم پرسید : همونی که قد کوتاهه؟

گفتم : نه بابا ... اتفاقاً خیلی قد بلند و چـــارخــونـه هم هست !!




دیشب اومدم خود کشی کنم رفتم از سوپر سره کوچمون تیغ خریدم

رفتم نشستم تو حموم، وقتی که اومدم تیغ رو بکشم رو رگم

یه هو دیدم که خودمون تو حموم تیغ داریم

اینقدر اعصابم خورد شد که هیچی دیگه، خود کشی نکردم 



"یه بار مامان بزرگم خونه ما بود و من و داداشم بعد از یک دسیسه شیطانی به اسم داروی گیاهی مشروب به خورد مامان بزرگم دادیم!!!کلی هم منتظر نشستیم ببینیم چی میشه و مامان بزرگ مست چه شکلیه!!!از شانس بدمون آثار قرصاش بیشتر بود و خوابید!ولی بعدش همش ما رو دعا میکرد که چقدر دارو گیاهی خوب بوده و حالشو بهتر کرده!!!اگه میدونست مشروب بوده از خونه پرتمون میکرد بیرون دعا پیشکشمون!!!"



یکی از فامیلامون یه عروس گرفته به اسم ملانی مامان بزرگ داماذ ملانی تو دهنش نمیچرخه بهش میگه ملامین کلی سعی کردیم راضیش کردیم موقعی که پیش هم دیگن به فامیلی صدا کنه بنده خدارو




این رفیق ما یه هفته بادوست دخترش رفت مشهد وتواین یه هفته هرشب بادوست دخترش توبغل هم میخوابیدنو..............................

بقیشوخودتون میدونین.

خلاصه بعدازیه هفته که این رفیق ما ازسفر ماه عسل گونش برگشت و اومد اژانس شب تواژانس بغل دست یکی ازراننده ها که قیافه فوق العاده 

ضایع وضمختی داشت خوابیده بود.

شب این رفیق ما که هنوزتوحال وهوای این س

فررویایش بود دشت انداخت دوراین راننده که بغل دستش خوابیده بود وشروع کرد به نازونوازشش.

اون بدبختم خواب بودوازدنیا بی خبرو داشت از خوابش لذت میبرد که یهو

این رفیق ما بطورکامل جو گرفتشو صورت این راننده بدبختوگرفتو یه لب جانانه ازش گرفت وبعد توهمین لحظه جفتشون چشاشونو بازکردنو دو سه مترازهم فاصله گرفتن وشروع کردن به داد زدن.

منم که کل این ماجرارو داشتم ازبالای سرشون تماشا میکردم منفجرشدم از خنده.

بنده خدا اون یکی راننده که قضیه رونمیدونست دیگه شیفت شب نمیموند تواژانس.



نظر یادتون نره
آرش بازدید : 116 یکشنبه 02 مهر 1391 نظرات (0)

(خانمها مقدم ترن)یعنی چه؟تعارفیست جهت دیدن سایز باسن خانمها
:)




توجه توجه

از خواهران عزیز تقاضا دارم در زمان چت کردن...
در مواقعی که صحبت از مدرک تحصیلیتون میشه...
و ازقضای روزگار دارای مدرک تحصیلی کاردانی هستید...

...
واژه کاردانی رو حتماً به فارسی بنویسید...

لطفاً ننویسید: " man kardani hastam " ما جنبه این سوءتفاهم و نداریم




اگه تو یخچال آب خنک نباشه بخوای از شیر آب بریزی، نیم ساعتم وایسی آب خنک نمیشه
فقط کافیه آبگرمکن خراب بشه و آب گرم بخوای!
از شیر آب یخی میاد که آلاسکا ,پیشش صحرای کربلاس !




من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید 

ماده ای در قفس اندازید و دلم شاد کنید

قناری دکتر شریعتی




مردها مثل کوه استوارن ولی مثل دشت پستن ،مثل شیر قوین ولی مثل سوسک کثیفن ،مثل دریا خوش صدان ولی مثل مرداب لجنن ، مثل سیب خوشمزه ان ولی مثل گیلاس کرم دارن 

(انجمن زنان خون به جگر)




مطمئن باش که مهرت نرود از دل من

مگر ان روز که خاک شود منزل من 

عاشقی ان است که بلبل بر رخ گل میکند

صد جفا بر خار میبیند تحمل میکند




دوشت دالم یه خلده 

قد یه شوشکه ملده

شلت کلاه گذاشتم

شوشکه هنوز نملده




ﺭﻭﺑﺎﻫﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻼﻏﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﮔﻔﺖ : ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻧﺘﻦ ﻧﻤﯿﺪﻩ ﺑﺪﻩ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﮕﯿﺮﻡ ! ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺗﺎ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺭﻭ ﺩﺍﺩ ﮐﻼﻏﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ... ﺍﯾﻦ ﻋﻮﺽ ﺍﻭﻥ ﻗﺎﻟﺐ ﭘﻨﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯﻡ ﭘﯿﭽﻮﻧﺪﯼ  





آرش بازدید : 120 یکشنبه 02 مهر 1391 نظرات (0)
به مامانم گفتم تشنمه رفت یه لیوان آب پرتقال واسم آورد .میگم یعنی اگه از کودکی اینجور باهام برخورد میکردید الان من فوق پرفسورای فیزیک اتمی از دانشگاه آکسفورد گرفته بودم.
میگه هیچ پخی نمیشدی اینم مال پارسال بود ته شیشه مونده بود نمیخواستم بریزم دور..!!!!!!
من:)))
وضعیت کنونی معده:(((


پلیس اومده بود سر پشت بوم دیش ماهواره رو ببره بهش میگم کاش لاقل چهارشنبه میبردید میفهمیدیم بفرماییدشام کی برنده میشه! میگه بیخیال این هفته اصلا گروهشونم به درد بخور نیست!!!!! :|


دخترخالم امسال میره سوم راهنمایی.. خیلی هم دنبال درس و تحصیلاته :D
روایت است که از ایشان پرسیده شده از اول مهر بدت نمیاد؟؟ گفته نه.. از دوم مهر بدم میاد که آدم هنوز برنامه هفتگی نداره نمیدونه چی بخونه =)))))))) =))))))))
فک و فامیله داریم؟

آرش بازدید : 130 یکشنبه 02 مهر 1391 نظرات (0)

عارضم خدمت دوستان که بنده حقیر پارسال یه خریتی به خریتهام اضافه کردم و یک عدد مایکروفر واسه والده محترمه مکرمه گرفتم (خاک تو سرم) بعد دقیقا از همون روز(اصولا فرصت طلبند, بمیرم واسه بابام) مامان جون از اول هفته یه غذایی را و یا گاهی از سر دلسوزی و حس مادرانه دو نوع غذا را در مقادیر بسیار زیاد طبخ میکردند و ما باید کل هفته غذا را توی همان دستگاه شیطانی میگذاشتیم تا گرم بشه و کوفت و زهر مار کنیم و ایشون هم فارغ البال ویکتوریا و حریم سلطان و ایزل و اینها تماشا کنند. بعد از گذشت قریب یک سال و اندی که به این وضعیت جانکاه عادت کرده بودیم امروز و دقایقی پیش از هنرمندی جدید والده رونمایی شد و حیفم اومد این موج زدن نبوغ در ایشون را با دوستان در میان نگذارم. جونم واستون بگه که بعد مدتها اینم چون خودشون هوس فرموده بودند یه قاچ هندوانه واسه ما هم پیشکش کردند... از یخچال آورده بودند و اصولا میوه سرد به مزاج این حقیر سازگار نیست... بنده هم با اظهار تشکر معذوریتم را بابت تناول هندوانه عارض شدم... بعد از دقایقی هندوانه جدیدی به اینجانب پیشکش شد و چون متوجه شدم که اصلا خنک نیست تکه ای از آن را در دهان نهادم و با اولین دندان گذاشتن بر آن همه دهان و نای و مری و الی آخر سوخت!!! مادر جان برای اینکه هندوانه خنک بودن خود را از دست بده اون را درون مایکروفر گذاشته بودند و در نتیجه مغز میوه جوش اومده بود(دقیقا جوش اومده بود)... به هر حال برم ببینم اگه چاه موال ظرفیت داره سیفون را روی مایکروفر بکشم و از ننگ این زندگی اندکی بکاهم.

نظر یادتون نره

تعداد صفحات : 14

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون در مورد این سایت چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 139
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 173
  • بازدید ماه : 488
  • بازدید سال : 3,845
  • بازدید کلی : 19,430